بهگزارش میراثآریا بهنقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، سیداحمد محیططباطبایی رئیس ایکوم ایران، این مطلب را عصر روز گذشته 9 اردیبهشت، در مراسم «نکوداشت سیمن دانشور و رونمایی از کتاب سرو سیمین» که بههمت پژوهشگاه برگزار شد، مطرح کرد.
او گفت: «پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، که بر حوزههای مختلف میراث فرهنگی نظارت دارد و عهدهدار هدایت امور است، این بار شخصیتی را مورد تقدیر قرار داده که در ابعاد مختلف هنر، باستانشناسی و ادبیات فارسی ــ که بخشی از هویت ایرانی و میراث کشور را تشکیل میدهد ــ تأثیرگذار بوده است.»
محیططباطبایی تأثیر سیمین دانشور را در جریان فکری دهههای چهل امری بدیهی برشمرد که همه به آن معترفاند و اظهار کرد: «سیمین دانشور شخصیتی مستقل و جدا از همسر خود داشت، بهنحویکه هر دو باعث اعتلای فکری و فرهنگی همدیگر شده بودند.»
مشاور ریاست پژوهشگاه افزود: «خاطرهای که از سیمین دانشور دارم به سال 1369 و تشکیل اولین فرهنگستان زبان و ادب فارسی برمیگردد که رئیس قبلی پژوهشگاه مطالعات علومانسانی، مرحوم دکتر بروجردی، مکلف به تشکیل این انجمن شد و هیئت اولین فرهنگستان را برای دریافت احکامشان نزد مقام معظم رهبری بردند و آکادمی زبان را بهوجود آوردند. یکی از آن افراد سیمین دانشور بود که بعد بهدلیل کهولت سن از این حوزه خارج شد.»
بهگفته طباطبایی، دانشور، نهفقط از احساس ادیبان، که از تعهد معلمان و تأثیرگذاری مدرسان در طول عمر خود برخوردار بوده و تأثیر او را در افرادی نظیر دانشپورپرور، چوبک، میرکابلی و ملک شهمیرزادی، که در دهه پنجاه به بعد در دانشکده باستانشناسی یا تاریخ هنر دانشگاه تهران فعالیت کردهاند، دیدهایم، بهنحویکه تمام شاگردانش جزو گروه مرجع باستانشناسی کشور بهحساب میآیند.
او با بیان اینکه ارزش هر فرد فراتر از کتاب و آثارش، به میزان تأثیرگذاری او در حوزه کاری و شاگردانی است که تربیت کرده، تصریح کرد: «سیمین دانشور در حوزه تاریخ و هنر و باستانشناسی و داستاننویسی کشور بسیار تأثیرگذار و سهیم بوده است.»
محیططباطبایی گفت: «سیمین دانشور رمان را بهمفهوم اصلی و همچون رهاوردی از فرهنگ غرب به ایران، با خلق ”سووشون“ شکل داد و یک تغییر و انقلابی در جریان ادبی عصر خود بهوجود آورد و نوعی پیشگامی را در حوزه ادبیات پایهگذاری کرد.»
او افزود: «فعالیتهای افراد در دوره جوانی اموری بدیهی است و آن چیزی که از فرد میماند و معیار سنجش آن میشود زندگی علمی و فرهنگی او در نیمه دوم زندگیاش است که به تعلیم و تربیت و آموزش و نوشتن کتاب میپردازد.»
او با بیان اینکه این ویژگی در تمام دوران زندگی سیمین دانشور وجود داشته است گفت: «فعالیت افراد در حوزه اجتماعی فراتر از روزمره است، زیرا کار یک شخص فرهنگی تأثیرگذار، برخلاف یک سیاستمدار روزمره، متعلق به یک زمان و دوره خاص نیست، درست مانند فیلم خوبی که زمان و مکان ندارد.»
سرو بانوی داستان ایران
حمیده چوبک، رئیس پژوهشکده باستانشناسی و دیگر سخنران این نکوداشت، نیز گفت: «امروز بهمناسبت زادروز سروبانوی داستان ایران گردهم آمدهایم تا بهجا آوریم ارزشها و داشتههایمان را، و نشان دهیم که زمانه ما را نافهم نکرده، و قدرشناس دردانههای این سرزمین هستیم.»
او افزود: «بیتردید سیمین دانشور نهتنها تبلور زمانه خود بوده و در آن تأثیر گذاشته بلکه مطمئناً مانند فردوسی و حافظ در همه فصول و زمانهها حضور خواهد داشت و تأثیرش با گذر زمان کمرنگ نخواهد شد و جاودانه خواهند ماند.»
او سیمین دانشور را انسانی در ابعاد ارزشمند استاد، پژوهشگر تاریخ هنر و نویسنده مطرح دانست.
چوبک در ادامه به بیان چگونگی ورود به دانشگاه و حضور در کلاسهای سیمین دانشور پرداخت و گفت: «کلاسهای او پرشور بود. وقتی از هنر هند هنر نشانهای آن میگفت و به معرفی شیوا میپرداخت مانند هنرمندان با حرکاتی ظریف و گویا آن را بازسازی ذهنی میکرد و آموزش میداد.»
چوبک اظهار کرد: «دانشور میگفت برای باستانشناسی و شناخت دوران گذشته نیاز است که باورها، فلسفه جریانهای فکری، دینی و اجتماعی زمان را شناخت تا بتوان به تحلیل درست دست یافت و آینده را پیشبینی کرد.»
او سیمین دانشور را باران و خورشید دانش و مهربانی دانست که همه از نوازش او بهرهمند بودند.
چوبک، با اشاره به جایگاه و احترامی که سیمین دانشور نزد شادروان عزتالله نگهبان داشت، تصریح کرد: «جهانبینی او جهانی بِروز بود و با ریشهها پیوند داشت. او آموزههای دینی و فلسفی در قالب درس هنر جهان، فلسفه و هنر اسلامی را به ما آموخت و ما را به دروازههای ابنسینا، فارابی، شیخ اشراق، حلاج و مولانا، کوربن و نصر تا افلاطون و اپیکور و هگل و هایدگر و لوکاچ برد.»
چوبک افزود: «او که خود بزرگزاده شیرازی و از خاندان حکمت بود بر این باور بود که باید مدیریت جامعه را به افراد بزرگ و شریف سپرد و مصدق را مثال میآورد و ما شاگردان کوچک او کوششی شتابناک برای برداشت از کلام او داشتیم که مانند چشمه جوشان روان بود.»
او در پایان از آخرین ملاقاتش با سیمین دانشور در سال 1390 گفت، زمانی که سکته کرده و در بیمارستان بستری بود.
چوبک افزود: «با چند شاخهگل به دیدنش رفتم. دستش را بوسیدم و از او خواستم اگر صدای مرا میشنود دستم را فشار دهد. دستم را فشرد و قطره اشکی در چشمانش نشست. چند ماه بعد درگذشت.»
انتهای پیام/